جستجو
-
۱تصویر
رسید دریافت پول مشهدیه سلطان خانم از عمید لشکر، ۱۳۳۱ ق
رسید دریافت مبلغ ۶ تومان قران جدید الضرب که از سوی مشهدیه سلطان خانم واصل و به خانه کربلایی محمد خان سلطان داده شد. در حاشیه آمده که عمید لشکر مبلغ پنج تومان بابت حقوق [؟] محمد خان فرستاده و به واسطه بیرام، کدخدای ورقه، به اولاد محمد خان داده شده است.
-
۲تصویر
حمید السلطان به عمید لشکر
نامه از حمید السلطان، احتمالا به عمید لشکر، که محتوای آن به شرح زیر است: امروز جمعه ۱۵ ماه است و این نامه را بعد از خواب قیلوله می نویسد. از دیدن شرحی که مخاطب به واسطه شاهزاده والا تبار نوشته بود و سلامتی او مسرور شده است. درباره محاسبات مالی می نویسد و فرستادن بیرام کدخدا از سوی سرتیپ به شهر برای تفریغ حساب ها و از مخاطب خواسته تا تکلیف کدخدا را مشخص کند؛ درباره گوسفندان مقتدر نظام، ندادن حقوق برج ثور، ادامه دادن دوای اطفال و کاهش قیمت آن، علی محمد از ورقه ۱۷ تومان آورده و به والده مخاطب تحویل داده است. از اینکه مخاطب ستار نام را مدیر دستگاه طباخیه عمیدیه قرار داده و طبخیات او مطبوع طبع...
-
۱تصویر
نامه منتصرلشکر، ۱۳۳۵ ق
نامه منتصر لشکر خطاب به جناب جلالتمآب نور چشم مکرم مهربانا، که محتوای آن به شرح زیر است: دریافت نامه مخاطب از طریق کاظم رعیت قریه چیبنی و خوشحالی از سلامتی او؛ چای را که مخاطب برای حاجیه خانم سفارش داده بوده به قیمت شش هزار دینار گرفته و با کاظم فرستاده است؛ پیگیری صدور برات غله نعمت الله خان یاور؛ حواله برات مواجب چهارساله سربازان قره بلاغ؛ خواسته اول فهرست وی فرستاده شود تا او نیز حواله را بفرستد؛ با اشاره به حق و حساب خود از مخاطب گلایه کرده که نا مهربانی او موجب تلف شدن اموالش شده است، اگر مخاطب مایل است با عبدالرزاق خان نایب ملاقات کرده صورت غله و حصه نویسنده را معین کنند و سهم پارسال...
-
۲تصویر
نامه
محتوای نامه به شرح زیر است: درباره تفریح و گردش در شهر و جاهای دیدنی اطراف شهر به اتفاق میرزا باقر خان؛ سؤال درباره آقای جلال لشکر و گرفتن حکومت خلخال؛ سؤال در خصوص جناب سرهنگ و اینکه از او شصت فرسخ دور است؛ درخواست برای فرستادن نامه به قریه و احوالپرسی با روستاییان از جانب نویسنده؛ اشاره به انجام جابجایی پرداخت محل فوج و تمام شدن آن و آماده شدن برای رفتن به چهاراویماق؛ سؤال در خصوص صولة السلطنه و نداشتن خبر از او در خصوص دادن حقوق و مستمریات اهالی، اقدام مخاطب در این مورد، و اینکه آقای ضیاء دفتر در نامهاش به نویسنده به این مسئله اشاره نکرده است؛ سفارش برگزاری مجالس روضه خوانی و اینکه...
-
۴تصویر
صلح نامه های وراث اسکندر خان، ۱۳۳۳ ق
صلح نامه هایی میان ورثه حاج اسکندر خان سرهنگ صولت السلطان: حاج میر آقا با وکالت همسرش [تاج آمال خانم] (خواهر اسکندر خان)، حبیب الله خان سلطان (برادر اسکندر خان)، و حاجیه بیگم خانم (دختر میرزا عبدالحسین سررشته دار و همسر اسکندر خان): ۱- حاج میر آقا با وکالت از طرف همسرش و حبیب الله خان سلطان یک ثمن [یک هشتم] یک دانگ ملک از جمله شش دانگ قریه بایزید و دانقران را به حاجیه بیگم خانم در عوض مبلغ یک صد و بیست و پنج تومان رایج قران جدید منتقل کرده و صیغه مصالحه به شرط اختیار فسخ جاری شده است؛ ۲- صلح نامه حاج میرآقا (با وکالت از طرف همسرش) و حبیب الله خان سلطان با حاجیه بیگم خانم در خصوص یک پانزده...
-
۳تصویر
نامه، ۱۳۴۲ ق
محتوای نامه به شرح زیر است: خبر دریافت برات تجاری به مبلغ ۶ تومان از طرف مخاطب که به سرکار علیه تحویل داده شده، گرفتن طلب مخاطب از سرتیپ و پرداخت قروض به کربلایی حسن و بیوک خانم؛ سؤال از نتیجه اقدام آقای مقتدر که قرار بود با کمک آقای اصفهانی انجام شود؛ آوردن ۳۸ من آرد از قریه زاویه به منزل؛ آنچه مخاطب درباره سرکار علیه نوشته بوده برای خود خانم خوانده، ایشان در باب مسائل اقتصادی قناعت دارند و ذکر این مورد لزومی ندارد و پدر و مادر دوست اولاد خود هستند و برای مصالح آنان تلاش می کنند؛ انتصاب آقای محمود خان انصاری امیراقتدار برای ایالت آذربایجان؛ آمدن سردار ناصر به تبریز و اقامت در منزل عدل...
-
۲تصویر
نامه به عمید لشکر
خطاب به عمید لشکر، احتمالا از منتصر لشکر؛ درخصوص دریافت کاغذ و پاکت و براتها و لباس در قریه نظر کهریزی، اظهار خوشحالی از سلامتی خانواده، تقاضای فرستادن برات مواجب بابا خان، درباره علت عدم وصول براتهای پیچی ئیل و وعده وصول براتهای همان سال به زودی؛ مالیات در دست نویسنده است و از این بابت نگرانی وجود ندارد، درباره گرفتن کاغذ غله از شاهزاده، به علت دوری نویسنده از او هنوز موفق به گرفتن نشده؛ سفارش به مخاطب برای ملاقات با محتشم دیوان و بشارتالدوله در تبریز در خصوص محل غلهاش که هشترود است؛ نویسنده در آنجا ملک و دیوان بدهی دارد؛ گرفتن برات برای هشترود، اشاره به تدارکات زمستان و فرستادن یک...
-
۲تصویر
منتصر لشکر به عمید لشکر، ۱۳۱۵ ق
نامه از برادر عمید لشکر [احتمالا منتصر لشکر] احتمالا به عمید لشکر؛ در باب گرفتن کتابچه های مکری با دستور سطوة السلطنه و واگذاری آن به میرزا ولی خان، درخواست از مخاطب برای نوشتن نامه به مشیرنظام درباب دادن رسومات مخاطب به طور کامل، درخواست فرستادن ثبت پارسال برای احتیاط، دادن خبر سلامتی خانواده؛ میرزا ابوترابخان مشغول درس و مشق است، در باب فرستادن برات حواله حاکم هشترود به دست حاجی خان یاور و اینکه نمی تواند برات را نقد کند و خواسته سطوة السلطنه کاغذی برای او بفرستد، درباب فرستادن بیرامعلی به نزد پاشا بیگ در تبریز، در باب ابوالفتح کلانتر و فروش علاقه جاتش در قریه ورقه و تکوی و سؤال از مخاطب...
-
۲تصویر
مهدی بن عبدالعلی به عمید لشکر
نامه مهدی بن عبدالعلی [احتمالا منتصر لشکر] به عمید لشکر؛ که محتوای آن به شرح زیر است: خبر سلامتی میرزا ابوترابخان و سایر نورچشمان؛ حاجی کریم خان میرپنجه کارهای فوج را به نویسنده واگذار نکرده؛ درباب دو نفر سلطان جدید؛ درباب مطالبه رسومات مخاطب، عمید لشکر؛ درخواست از مخاطب برای بازگشت به تبریز و اینکه طهران ماندن او سبب کاهش حقوقاتش می شود؛ شکایت از حاجی ناظم دفتر و میرزا حمزه خان و بدرفتاری میرپنجه با مردم؛ درخواست حکم برای فضلعلی عظیم بیگ سرباز و گرفتن مزایای عبدالعلی شاه میرزا؛ وعده دادن گندم از سوی اسدالله خان یاور و حصه محمد خان و آقا محمد علی و پرداخت قرض از سوی اسدالله خان؛ درباب فروش...
-
۳تصویر
نامه منتصرلشکر به عمید لشکر
خطاب به نورچشمی عمید لشکر که محتوای آن به شرح زیر است: اشاره به اتمام عملیات جمع آوری مالیات چهاراویماق و بازگشت به تبریز تا یک ماه آینده؛ در باب صدور براتها توسط شاهزاده حکمران؛ در باب علت عدم وصول برات مخاطب و مواجب بابا خان و وعده وصول آنها؛ فرستادن پول برای مخاطب و خانه با پست میانج؛ و ابلاغ سلام به والده مقامی و درخواست دادن خبر از خودشان؛ در صفحه دیگر: توضیح در خصوص فرستادن چهار رأس شیشک [بره شش ماهه] برای قورمه خانه مخاطب؛ فرستادن دو رأس بره برای قورمه خانه کربلایی محمد علی؛ فرستادن غله ولی حسن به شهر توسط غفار سلطان؛ مسأله غله با وجود گرانی کرایه و ارزان بودن گندم؛ فرستادن یک من...